بررسی بازی The Long Dark
نمیدانم این اشتیاق ما به بازیهای سبک بقا از کجا نشات میگیرد، شاید به حس استرس و هیجان دائمی آنها که انگار تعقیبمان میکند، اعتیاد داریم، شاید شیفته آزادی عمل بیسابقهای میشویم که در اختیارمان قرار میدهند یا این احتمال وجود دارد که چالشبرانگیز بودنشان باعث میشود نتوانیم از این سبک بازیها دل بکنیم. دلیل هر کدام از اینها یا همهشان با همدیگر باشد، نتیجهاش این است که هر از چند گاهی به ژانر بقا استیم سری میزنم تا بازیهایش را بررسی کنم و چند سال پیش یکی از همین استیمگردیها بود که من را با The Long Dark آشنا کرد.
ماهیت و عنصر اصلی تشکیل دهنده بازیهای سبک بقا، است. خطری که شما را هر لحظه تهدید میکند، تنهایتان نمیگذارد و مجبورتان میکند هیچ وقت ساکن نمانید. در بیشتر بازیها، این خطر، زامبیها و موجودات فضایی و تخیلی هستند. اما در The Long Dark مهمترین دشمن شما، آب و هوا است.
یک طوفان ژئومغناطیسی، کره زمین را به قدری سرد و غیر قابل سکونت کرده که احتمالا هیچ گلهای از زامبیهای خونخوار، هر چقدر هم بزرگ و پر تعداد از عهدهاش بر نمیآمدند.
برای همین دشمن اصلی شما در این دنیای آخرالزمانی، سرماست. سرمایی طاقتفرسا که باید تا جایی که میتوانید از دستان یخزده و نامرئیاش در امان بمانید. البته که در کنارش باید به فکر برآورده کردن نیازهای طبیعی چون گرسنگی، تشنگی و خستگی هم باشید. حالا بعد از سه سال The Long Dark راهش را به کنسول محبوب و قابل حمل نینتندو سوییچ هم باز کرده است اما آیا این پورت جدید میتواند انتظاراتتان را برآورده کند؟ برای پاسخ به این سوال تا انتهای بررسی با همیار من همراه باشید.
The Long Dark سه بخش اصلی دارد؛ بخشهایی که همگی با بروزترین آپدیتهایشان در نسخه سوییچ حضور دارند. در حالت Survival Mode شما هستید و دنیای بزرگ سفیدپوشی که روزهایش با زیبایی چشمنوازش هیپنوتیزمتان میکند و شبهایش انگار هر لحظه قصد جانتان را دارد. تنها هدف شما زنده ماندن در چنین جهانی است. میتوانید از همان ابتدا درجه سختی و محل شروع خودتان را انتخاب کنید و البته در حین تجربه بازی به تمامی بخشهای دیگر نقشه که همگی بخشی از کانادا هستند، سر بزنید.
بسته به درجه سختیای که انتخاب میکنید، بازی میداند تا چه حد شما را در معرض خطر قرار دهد و چقدر چالشبرانگیز باشد. اما حتی در درجه سختیهای پایین نباید لحظهای از نیازهای کاراکترتان غافل بمانید. شخصیت شما تشنه و گرسنه میشود، در اثر سقوط از بلندی آسیب میبیند، اگر کولهاش سنگین باشد خیلی زود از حرکت میافتد و حتی اگر برای مدتی طولانی در خانهای بماند، از لحاظ روحی دچار مشکل میشود.
بخش داستانی بازی یا همان Wintermute هم که در کل شامل ۵ اپیزود میشود اما تا به امروز تنها ۳ تا از آنها منتشر شده، با جدیدترین تغییراتش به نینتندو سوییچ آمده. در واقع قضیه این است که دو اپیزود اول در زمان عرضهشان کم و بیش با انتقادهایی مواجه شدند و سازندگان هم در جواب به این بازخوردها نسخه اصلاح شدهای به نام Redux را بعد از یک سال عرضه کردند که ساختار گیمپلی دو اپیزود ابتدایی را کامل تغییر میداد. اپیزود سوم هم که سال گذشته منتشر شد و از آنجایی که هنوز خبری از تاریخ عرضه دو قسمت پایانی نیست، حالا دارندگان نینتندو سوییچ به نوعی به کاملترین و کمنقصترین نسخه بازی دسترسی دارند، نسخهای که در طول سه سال گذشته به لطف توجه سازندگان به انتقادها و پیشنهادات کاربران کامل و کاملتر شده است. اما در هر صورت ایرادات و نقاط ضعف اصلی Wintermute که به نظرم مهمترین آنها طولانی بودن اپیزودها و فاصله زیاد بین اتفاقات داستانی است، خب در نسخه سوییچ هم وجود دارند و نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
The Long Dark به عنوان بازی سبک بقایی که تمام در مورد زنده ماندن در محیطی متخاصم است، صدها آیتم و ابزار مختلف دارد که در بین دهها منو و مکانیزم مختلف پخش شدهاند. برای همین بدیهی است که آشنا شدن با تمامی این امکانات و مکانیزمها زمان زیادی میبرد. از آنجایی که با تجربه نسخه کامپیوتر بازی با سیستمهای The Long Dark آشنا بودم، بزرگترین نگرانیام پیش از تجربه بازی، پیادهسازی این سیستمها روی سوییچ بود. چینش و مشخص کردن تمامی این منوها روی جوی کانهای کوچک و دکمههای سوییچ واقعا دشوار به نظر میرسد اما خوشبختانه باید بگویم که استودیو Hinterland به بهترین شکل ممکن از عهده چنین چالشی بر آمده است.
در واقع تقریبا تمامی بخشهای بازی به قدری خوب و مناسب برای کنسول دستی نینتندو بهینهسازی شدهاند که بعد از گذشت چند ساعت حس میکردم در حال تجربه یکی از بازیهای انحصاری خود سوییچ هستم.
نگرانی دومی که برای پورت هر بازی ویدیویی روی کنسول سوییچ پیش میآید، عملکرد بازی روی کنسول به مراتب ضعیفتر نینتندو است. نسخه سوییچ بسیاری از بازیهای AAA آنقدر با مشکلات ریز و درشتی مواجه بودند که برای دست و پنجه نرم نکردن با آنها ترجیح دهید به همان نسخه کامپیوتر، پلی استیشن ۴ یا ایکس باکس وان آنها فکر کنید.
باید اعتراف کنم که عملکرد The Long Dark روی نینتندو سوییچ بیعیب و ایراد نیست. خبر خوب این است که بازی حتی در حالت دستی و در تمامی حالتها و شلوغترین صحنهها بدون افت فریم قابل محسوس اجرا میشود و گرافیک و جلوههای بصری هم در این حالت به نظر میرسد تفاوت چندانی با نسخه کامپیوتری نداشته باشد. اما زمانی که کنسول را به داک وصل و The Long Dark را روی صفحه نمایش بزرگتر اجرا کنید، بازی تازه افت گرافیکیاش نسبت به نسخههای دیگر را نشان میدهد. ولی خب اگر پیش از این به سرزمین سرما و یخ The Long Dark قدم نگذاشته باشید، احتمالا این موضوع برایتان مسئلهای نخواهد بود و از طرفی به نظرم بهترین چیز در مورد انتشار چنین بازیهای روی کنسول سوییچ این است که دیگر بتوانید آنها را در هر حالتی، قبل از خواب در تخت، در مترو و اتوبوس و حین سفر تجربه کنید. در حالت دستی و قابل حمل هم خب به سختی متوجه لبهدار بودن تکسچرها و کیفیت پایینتر آنها خواهید شد.
شاید برگردان و ترجمه کلمه به کلمه این دیالوگ از فیلم The Dark Knight به فارسی، آنطور که باید واضح نباشد. اما قضیه از این قرار است که در تمامی این یکی دو سالی که هر از چند گاهی، به کالکشن بازیهای استیمم نگاهی میانداختم و تصمیم میگرفتم تا چند ساعتی دوباره خودم را در دنیایی یخزده که در گوشه و کنارش گرگها انتظارم را میکشند و با قدم برداشتن روی زمینهای برفیاش واقعا سردم میشود، هیچ وقت نشده بود به این فکر کنم که چه خوب میشود The Long Dark برای کنسول دوست داشتنی نینتندو هم منتشر شود.
هیچ وقت چنین نیازی را احساس نکرده بودم اما حالا تنها بعد از گذشت چند روز فکر میکنم شاید اصلا نینتندو سوییچ بهترین مقصد و پلتفرم برای تجربه بازی باشد. در هر صورت چه انتظار این پورت را داشتید یا شما هم مثل با شنیدن خبرش غافلگیر شدید، خوشبختانه استودیو هینترلند موفق شده تا The Long Dark را با کمترین دردسر و ایراد ممکن به این پلتفرم جدید بیاورد. پس اگر میخواهید ببینید چقدر در زنده ماندن ماهر هستید، به نظرم نشستن پشت صندلیهای خشک کامپیوتر را فراموش کنید. روی تخت دراز بکشید، چراغها را خاموش کنید، پتو را هم روی خودتان بکشید و استارت یک ماجراجویی استثنایی را بزنید.
بیشتر بخوانید :
دیدگاهتان را بنویسید