بررسی بازی Katana Zero
یک مبارز سابق که حالا لباس رزم از تن در آورده و به جای آن کیمونو (جلیقه دو تکه و لباسی گشاد) و هاکامایی (شلواری گشاد) بر تن کرده و با کاتانای خود آدمکشی میکند. این سرباز سابق هر روز پیش روانشناس خود میرود و برای زنده ماندن یک آمپول خاص به خود میزند و از همه مهمتر که عاشق چای بعد از ظهرش است. او را اژدها صدا میزنند.
اژدها از جنگ Cromag War در کشور فرضی بازی در آيندهای نه چندان دور زنده مانده و حالا به شغل شریف آدمکشی مشغول است و Chronos مصرف میکند، مادهای که باعث میشود هم زنده بماند و هم اینکه بتواند زمان را آهسته کند و نتیجتا بهتر به حرفه آدمکشی خودش بپردازد.
بازی دارای شخصیتهای متعددی است ولی گل سر سبد آنها همان دراگون است و بس. دیگر شخصیتهای بازی بیشتر شبیه به آگهی بازرگانی میمانند و میآیند و میروند بدون آنکه تاثیر چندانی در بازی داشته باشند. بازی درست مانند یک فیلم اکشن پاپ کورنی و سرگرمکننده است که محتوای فاخری در زمینه داستانی عرضه نمیکند اما خوشبختانه برعکس اغلب این گونه آثار، قهرمانی کاغذی نمیآفریند که صرفا بزن بهادر باشد؛ بلکه به آن هویت میبخشد.
دراگون و مهارتهایش و البته خلق و خوی خاصش بیشک ماندگارترین چیزی است که از بازی Katana Zero در ذهن گیمر میماند. شما در طول بازی گاهی باید در مابین کات سینها، با دیگران تعامل برقرار کنید و دیالوگهایی را برای پیشبرد گفتگویتان انتخاب کنید.
این بخش از بازی نیز حال و هوای خاص خودش را دارد و خلاقیت سازندگان تا اینجا هم رخنه کرده است. شما میتوانید وسط دیالوگها بپرید و محور گفتگو را خودتان پیش ببرید و آن را به یک گفتگوی مسالمت آمیز یا یک بحث جنجالی تبدیل کنید. تفاوت روند این گفتارها البته تاثیر چندانی در جریان داستان بازی ندارد ولی بیش از پیش شما را به شخصیت عصبی و فیریکی دراگون نزدیکتر میکند.
داستان بازی در اواخر مدت زمان کوتاه خود (بازی در عرض ۵ ساعت هم میتواند به اتمام برسد) دچار فراز و نشیبهای تازهای شده و پیچشهای داستانی خوبی پیدا میکند اما این المانها متاسفانه ناتمام باقی میمانند و سازندهها گیمر را با دریایی از امواج سوالات تنها میگذارند. به نظر میرسد که تیم سازنده مستقل این بازی تصمیم داشتهاند که در صورت فروش و اقبال خوب نسخه اول بازی، بتوانند سرمایه بهتری برای ساخت قسمت دوم جذب کنند و حالا که بازی توانسته به این هدف برسد، احتمالا به زودی شاهد قسمت دوم بازی با عناصری تکمیلیتر خواهیم بود.
دراگون یک آدمکش چابک است و در دنیای نئو-نوآر بازی کاتانا زیرو با زندگی عجیب و غریب او بیشتر آشنا خواهیم شد. سازندگان بازی آنقدر در فضاسازی و اتمسفر بازی خوب کار کردهاند که بازی با گرافیک دوبعدی و قدیمی خود هوش از سر گیمر میپراند. کاتانا زیرو انگار یک وسترن اسپاگتی هست ولی نیست و انگار یک بازی سامورایی است ولی نیست. سرعت در بازی حرف و آخر را میزند و ریتم تند بازی گیمر را مدهوش خود میکند.
شما در طول بازی با شمشیر برنده خود دشمنان را به سرعت برق و باد میکشید و همه آنها با یک ضربه از پا در میآیند. این قانون برای شما نیز مستثنی نیست و شما هم با خوردن یک گلوله جان به جان آفریدگار تسلیم میکنید. نتیجتا باید سرعت عمل و دقت بسیار بالایی برای رد کردن مراحل داشته باشید و از همین الان بدانید که در بسیار از مرحلههای بازی احتمالا چندین و چندین بار مجبور میشوید بازی را از نو آغاز کنید؛ البته خوشبختانه این روند آنچنان سریع رخ میدهد که اصلا متوجهاش نخواهید شد.
گرافیک دوبعدی و پیکسلی بازی حیرتانگیز است و طراحی شگفت انگیز مراحل به هرچه بیشتر دیده شدن این گرافیک کمک بسزایی میکند. سازندگان چندین سال تمام زحمت کشیدهاند تا بازی را به اینجایی که هست برسانند و این تلاشهای چندین ساله مثمر ثمر واقع شده است. تنوع مراحل و لوکیشنها و حرکاتی که شما با اژدها میزنید یک فیلم سینمایی هیجان انگیز را میسازد که البته شما مشغول بازی کردنش هستید.
مراحل بازی عموما کوتاه هستند و البته پر از تکرارپذیری، چرا که میتوانید استراتژیهای مختلفی را علیه دشمنان به کار بگیرید. هوش مصنوعی بالای بازی کاری کرده که کاتانا زیرو یک اثر چالشی به حساب بیاید اما اشتباه نکنید، بازی در آن حد مرگ آور نیست که بخواهد اعصاب خرد کند. میزان بالانسی سختی بازی بسیار بهجا بوده و میتواند هر نوع گیمری چه از نوع مبتدی چه از نوع حرفهای را راضی کند.
کنترل چنین بازی سریع و اکشنی باید یک کنترل بسیار نرم و روان باشد و خوشبختانه همین اتفاق هم برای بازی افتاده است. روی پلتفرم پی سی که من از بازی تجربه کردم هیچ مشکلی با کنترل کاراکتر اصلی نداشتم و توانستم از همان مراحل اولیه بازی یک کارزار آدمکشی به بهترین روش های ممکنه راه بیندازم.
صداگذاری بینظیر و موسیقی تند بازی در کنار عناصری که پیشتر ذکر شد قرار میگیرد و جو بازی را بیش از پیش هیجانانگیز میکند. کافی است یک بار به صدای کمانه کشیدن تیرها و یا چکاچک کاتانای اژدها گوش فرا دهید و از هارمونی این صداها در کنار موسیقی قوی بازی لذت ببرید.
کاتانا زیرو از آن دسته بازیهای مستقلی است که مانند گوهری در میان تمامی بازیهای AAA میدرخشد و قادر است آدرنالین خون گیمر را به هنگام تجربه بالا ببرد. گرافیک پیکسلی بازی و تمامی عناصر دیگر آن دست به دست هم داده تا بازی را تبدیل به یک عنوان به یاد ماندنی بکنند. بزن بهادر بازی در کاتانا زیرو یک آدمکش است که بیرحمانه با شمشیرش زمین و زمان را به معنای واقعی درمینوردد و همه هدفهایش را با یک ضربه شمشیر به کام مرگ میکشاند.
گفتن درباره لزوم تجربه بازی کاتانا زیرو کار سختی است چرا که باید وارد فضای عجیب و غریب آن بشوید تا بعد از ساعتی متوجه شوید که غرق این دنیای پساآخرالزمانی پر از آدمکش هستید.
بیشتر بخوانید :
دیدگاهتان را بنویسید