نقد فیلم Dont Look Up
فیلم Dont Look Up یکی از بزرگترین علامت سوالهای سال برای من بود، زیرا راستش نمیدانستم چه انتظاری باید از این فیلم داشته باشم. تنها چیزی که واقعاً میدانستیم این بود که فیلم چند بازیگر درجه یک، بودجهای هنگفت از نتفلیکس، یک طرح آخرالزمانی بسیار ابتدایی و آدام مککی را به عنوان کارگردان دارد. اما اکنون که فیلم را تماشا کردم، تعریف فیلم در چارچوب ژانر کار راحتی است. Dont Look Up یک نمایشنامه اخلاقی در سبک کمدی سیاه است؛ فیلمی که یادآور فساد حاکمان و البته تهاجم تکنولوژی در بافت اجتماعی بشر است. در اصل، به بالا نگاه نکن یک طنز گزنده از سیستم سیاسی و رسانهای است که علم را به نفع آنچه محبوب است نادیده میگیرد.
Dont Look Up دو دانشمند به نامهای کیت دیبیاسکی (جنیفر لارنس) و استادش دکتر راندال میندی (لئوناردو دی کاپریو) را دنبال میکند که متوجه میشوند یک شهابسنگ 8 تا 10 کیلومتری به سمت زمین میآید و احتمالاً باعث یک رویداد فاجعهبار و انقراض جهان میشود. از اینجا به بعد با پیروی از فرمول اکثر فیلمهای فاجعهآمیز، آنها باید تلاش کنند و نخبگان سیاسی را متقاعد کنند که این چیزی است که باید فوراً با آن مقابله شود وگرنه تمام زندگی روی زمین بدون تشریفات در کمتر از شش ماه آینده پایان خواهد یافت. این سناریو بستر مناسبی برای شوخیهای سیاسی و اجتماعی فیلم آماده میکند.
به زبان ساده فیلم Dont Look Up ساخته آدام مککی، حوزههای علمی و سیاسی را با نتایج متفاوتی هدف قرار میدهد و فیلمی درهم اما در نهایت سرگرمکننده به جا میگذارد. این اثر سینمایی تا حد زیادی قویترین و جذابترین کاری است که آدام مککی، به عنوان یک نویسنده/کارگردان سینما (The Big Short; Vice) پیش روی ما گذاشته است. بر خلاف دو فیلم آخر او که وقایع دنیای واقعی را از دریچه کمدی ارائه میکردند، به بالا نگاه نکن دنیایی دیگر است، شیشهای به واقعیتی که تقریباً از هر نظر شبیه واقعیت ماست، اما به اندازه کافی متفاوت است.
به طور کلی، فیلم بسیار قوی شروع میشود و ما را در یک موقعیت پر از اضطراب با دکتر میندی لئوناردو دی کاپریو و کیت دیبیاسکی جنیفر لارنس قرار میدهد. آنها شهابسنگی را کشف کردهاند که به سمت زمین میرود و با برخورد آن، کل سیاره را نابود میکند. تلاشهای آنها برای سوق دادن رئیسجمهور برای اقدام و یافتن راهحل، بیهوده است. بنابراین، این دو تصمیم میگیرند به سراغ رسانهها بروند، رسانهها نیز سعی میکنند یافتههای آنها را کماهمیت جلوه دهند، زیرا برای مردم جدی نیست. تمام این اولین اکت یا پرده اول Dont Look Up بسیار قوی است، زیرا تمرکز بیشتری روی داستان دارد و کمدی مانند یک چاقوی تیز در شکم شما فرو میرود.
اما متأسفانه، من معتقدم که این فیلم در حدود یک ساعت بعد از شروع فیلم، کاملاً از ریل خارج میشود. اما چرا؟ چون اساسا شخصیتها پس از پرده اول فیلم، کاملا ساکن میشوند. در واقع پیشفرض درست است اما، برای من، مشکل در این است که کل ایده فیلم در همان اکت اول اتفاق میافتد و سپس مککی فقط به اضافه کردن موارد تکراری بیشتر و بیشتر به آن ادامه میدهد. مانند هنرمندی که تابلوی زیبایی دارد، اما سپس به استفاده از قلممو روی آن ادامه میدهد تا زمانی که از ابتدای سادهتر و بهترش کاملاً قابل تشخیص نیست.
علت این مشکل خود نتفلیکس است؛ نتفلیکس به فیلمسازان خود آزادی کامل و بودجه هنگفتی برای این فیلمهای اورجینال میدهد؛ نتیجه این زیاده روی نیز چیزی شبیه به ارتش مردگان زک اسنایدر است. البته Don’t Look Up به علت موارد مثبتش قابل مقایسه با آثار معمولی چون فیلم اسنایدر نیست، چرا که اساسا چندین سر و گردن از آن بالاتر است؛ اما به هر حال این اثر نیز در دام دست همیشه باز نتفلیکس افتاده است. با پیشرفت فیلم بزرگترین مشکل Don’t Look Up، این است که این طنز اجتماعی سیاسی گزنده، تمرکز را کاملاً از دست میدهد.
این فیلم تقریباً معادل یک حیوان خانگی گم شده است که نمیتواند راه خود را پیدا کند و در هر لحظه حواسش پرت میشود. این یعنی طنز در همه جا وجود دارد، گاهی اوقات گسترده و بداهه مانند است، گاهی اوقات کاملاً عجیب و غریب است و سپس به کمدی بدل میشود که کاملاً دم دستی و گاهی منشوری است، و همین باعث میشود تمام حس ریشههای طنز سیاه و جدی خود را از دست بدهد. بنابراین، داستان بهجای قصهای که هدف و مقصد نهایی دارد، از یک مکان به مکان دیگر میپرد، چیزی که تقریباً تصادفی به نظر میرسد. و هیچ یک از این مشکلات با یک زمان اجرا طولانی نیز قابل حل نیستند.
البته طنز فیلم با نمایش شخصیتهای سادهاش قصد دارد این پیام را به مخاطب ارائه کند که همه ما مانند مرغهای مقلد در جنگل هستیم، حرکات و صدای یکدیگر را تقلید میکنیم و بر اساس آنچه که برایمان سود دارد، دست به پذیرش یا عدم پذیرش آن میزنیم. جدای از این، شوخیهای سیاسی کار نیز بسیار واضح است. اما چرا هیچ چیز غیر مستقیمی در مورد شوخیهای سیاسی وجود ندارد؟! زیرا اکنون زمان آن نیست. بلکه وقت آن است که مستقیم صحبت کنید و تا جایی که ممکن است افراد گناهکار را صدا بزنید. که دقیقا همان کاری است که مککی در فیلم انجام میدهد.
برای مثال: شباهت بین مریل استریپ و تک تک رئیسجمهوران ایالات متحده که بر اساس واقعیتهای علمی تصمیم نمیگیرند و در عوض کارزار انتخاباتی خود را اولویتبندی میکنند، آشکار است. شباهتهای بین ایشرول (مارک رایلنس) و هر مدیر عامل فناوری که زیر لباس تکامل/نجات بشریت زندگی را از درون زمین میمکد، بهطور باورنکردنی آشکار است. علاوه بر آن، مککی از نشان دادن اینکه دولتها چقدر بیشرمانه از احزاب خصوصی حمایت میکنند خجالت نمیکشد، فقط به این دلیل که یا از آرمانهای سیاسی آنها حمایت مالی میکنند یا آزمایشهای کوچکشان به روشهای مختلف به نفع مأموریتهای دولت است.
با همهی اینها که گفته شد، Dont Look Up یک چیز دارد که میتواند به آن کمک کند. و آن چیز… ارزش سرگرمی آن است. این فیلم، علیرغم اینکه یک آشفتگی درهم ریخته شده است، اما میتواند کمی سرگرمکننده باشد که کاملاً غیرقابل پیش بینی و کاملاً تحریک کننده است. حتی اگر بازیگران درجه یک آن اکثراً یکسری کاریکاتور با محتوای کم شخصیتی هستند، ولی میتوان گفت که همه آنها در ساخت این فیلم تاثیر بسیار خوبی داشتهاند. به نظر میرسد که همه آنها میدانند که بخشی از این دیدگاه پوچگرایانه و گاهی بیهودهای هستند که مککی دارد… بنابراین، خوشبختانه، ما را نیز به این شوخی درونی راه میدهند.
اما، مطمئناً چند نکته برجسته در اینجا پیرامون تیم بازیگری وجود دارد. همانطور که گفتم، تیم بازیگران در حال گذراندن اوقات خوبی هستند. حتی اگر شخصیتهای آنها هدف زیادی برای داستان کلی نداشته باشند. با این حال جنیفر لارنس با هوش تیزش در اینجا کاملاً من را شگفت زده کرد و بیشترین خنده را از من برانگیخت. جنیفر لارنس بالاخره چیزی بیش از یک چهره زیباست. او باهوش، فاجعه آمیز و در پایان، مملو از پذیرش است. با این حال، لئوناردو دی کاپریو است که نمایش را میدزدد. اجرای لحن کمدی در بازی او بسیار شیرین است.
همچنین، دیوانگیهای دی کاپریو و لارنس واقعا خودشان به صورت جدا یک اثر هنری هستند. این دو بازیگر به این دلیل مشهور هستند که تقریباً در هر فیلمی این کار را انجام میدهند، اما به هر حال این فریادها نکتهای شیرین در اجرای این دو ستاره است. با این اوصاف، افرادی مانند مریل استریپ انرژی گاهی کارتونی خود را از بازی در «The Devil Wears Prada» به کار میآورد و جونا هیل همچنان و مانند همیشه به طنز احمقانه خود ادامه میدهد. کیت بلانشت، تیموتی شالامی، مارک رایلنس و راب مورگان نیز به وضوح در قامت اجرای خودشان خوب هستند.
فیلم آدام مککی جدا از تیم بازیگری موفق، در امور فنی نیز نکات شاخصی برای خود دارد؛ یکی از آن نکات شاخص فیلمبرداری لینوس ساندگرن است. این فیلمبردار پس از انجام یک کار درخشان در No Time To Die، از سبک معمول و آرام خود برای مطابقت با دید آشفته مککی خارج میشود. در واقع ساندگرن از دوربین برای حمله به فضای خصوصی میندی و دیبیاسکی از طریق کلوزآپ شدید استفاده میکند تا ناراحتی و درماندگی این دو شخصیت را که در طول فیلم تجربه میکنند به تصویر بکشد. او نماهای عریض را برای نمایش دکورهای ساخته شده با ریزه کاری محفوظ نگه میدارد که منعکس کننده چیزی است که بشریت خود را به آن تقلیل داده است. جدا از این او همراه با تیم جلوههای بصری، از تصاویری بسیار گسترده استفاده میکند تا ماهیت آسیبپذیر سیاره زمین را به نمایش بگذارد.
درکنار قابهای جالب، تدوین کار نیز جای دقت و بحث دارد. چرا که تدوینگر این کار یعنی هنک کروین کار خوبی را انجام میدهد تا تمام این تصاویر را به هم پیوند دهد. برخی از صحنههای مکالمه به صورت درشت بریده شدهاند. اما اختلاط مکرر و سریع فیلمهای موجود از گیاهان، حشرات و حیوانات با صحنههای فیلم تأثیر عمیقی دارد زیرا میتواند خطرات ناشی از عدم پذیرش اشتباه از جانب بشر را به نمایش بگذارد. موسیقی نیکلاس بریتل نیز به اندازه فیلمبرداری و تدوین کار آشفته و البته جالب است و به طرز عجیبی یادآور کار دیوید هلمز در سه گانه «Ocean’s» است.
در نتیجه باید گفت: Don’t Look Up بازیگران جذاب و اجراهای چشمگیری دارد، کارگردانی با استعداد دارد، و از اساس فیلمی است که کارشناسان ماههاست که آن را به عنوان خوراک اسکار پیشبینی میکنند. اما به طور کلی این اثر در بهترین حالت خود یک فیلم مشکلدار به نظر میرسد که البته از منظر سینمایی محترم است؛ بدون شک فیلم مشکلات و ناهماهنگیهای لحنی خود را دارد، اما «به بالا نگاه نکن» یک طنز تاریک و پر از کنایه است که برای هر مخاطبی سرگرمکننده به نظر میرسد.
بیشتر بخوانید :
دیدگاهتان را بنویسید