بررسی بازی Chernobylite
بیشترین چیزی که باعث میشود Chernobylite از یک بازی آخرالزمانی معمولی به یک اثر جذاب برای مخاطبهای این سبک تبدیل شود، فضاسازی آن است. اتمسفری که استودیو فارم ۵۱ برای نمایش فاجعه چرنوبیل در Chernobylite به تصویر کشیده، معرکه است. غم و اندوه و از در و دیوار محیطهایی که در آن پا میگذارید میبارد و به خوبی با قدم زدن در آنها میتوانید مزه تلخ بودن در شرایط یک فاجعه را بچشید. اما فارم ۵۱ برای اینکه مخاطبش را در عمق اتمسفر گیرایی Chernobylite غرق کند، فقط به جلوههای بصری قدرتمند و کارگردانی هنر بینظیر بسنده نکرده.
نه، آنها هر جا که لازم بوده از جادوی موسیقی نیز به بهترین شکل ممکن استفاده کردهاند تا گیمر هر چه بیشتر در سیاهی غمآلود این اتمسفر درجه یک آخرالزمانی فرو برود. اما در مقابل، نویسندگان قصه چرنوبیلایت حتی نزدیک این تاریکی هم نشدهاند. درست است که ستینگ بازی در یک فضای آخرالزمانی تاریک روایت میشود و به هر حال، شاهد اتفاقات ناگوار زیادی در جریان مراحل Chernobylite هستیم. اما نویسندگان سعی کردهاند با تکههای این ستینگ افسرده کننده را با عنصر عشق به هم بند بزنند تا تجربه Chernobylite از چیزی که فکرش را میکردیم متفاوتتر باشد.
این جذابترین اتفاقی بود که در جریان ساعات ابتدایی تجربهام از Chernobylite شاهدش بودم. اما متاسفانه از یک جایی به بعد، نویسندگان کمی در استفاده بیشتر از چاشنی عشق، خساست به خرج دادند و در تصمیمی عجیب نگذاشتند تا این عنصر منحصر به فرد قصه، آنطور که باید و شاید در سطوح مختلف تجربه Chernobylite ریشه بدواند. با این حال، نویسندگان انسجام قصه پیچدهای که نوشته بودند را همچنان تا انتهای بازی حفظ کردهاند و در نهایت جای گله چندانی را برایتان باقی نمیگذارند.
خصوصا اینکه کار آنها در بخش شخصیت پردازی نیز واقعا قابل تقدیر است. Chernobylite به معنی واقعی کلمه شخصیتهای جذاب و پیچیدهای دارد و تعامل با آنها به شکل عجیبی جذاب است. به نوعی میتوان گفت که نتیجه تعاملات شما با کاراکترهای مختلف بازی هیچ وقت به صورت کامل مشخص نیست و بازی هر از این طریق چنان سورپرایزتان میکند که اصلا انتظارش را ندارید.
با این حال، در نقطه مقابل گیمپلی Chernobylite حس دو گانهای به مخاطب میدهد. Chernobylite یک بازی پیچیده با کلی مکانیک مختلف است که برای درک کردنشان واقعا زمان صرف کنید. البته هوشمندی سازندگان در این بوده که مکانیکها را آنقدر ساده به مخاطبشان آموزش میدهند تا کسی موقع تجربه Chernobylite گیج نشود. کلیت گیمپلی Chernobylite به دو بخش تقسیم میشود: بخش اکشن و بخش بقا.
بگذارید با بخش بقای بازی شروع کنم چون به نظرم جذابترین جنبه گیمپلی بازی مربوط به آن میشود. از آنجایی که شما در دنیایی آخرالزمانی به سر میبرید که منابع به شدت محدودی برای ادامه حیات در آن وجود دارد، باید مدام به گشت و گذار بپردازید و برای پیدا کردن آیتمهای مورد نیازتان در تکاپو باشید. با این حال، برعکس اغلب بازیهای بقا محور، Chernobylite شما را برای پیدا کردن آیتمهایی که در محیط بزرگ بازی پخش و پلا شدهاند به زحمت نمیاندازد.
در همان ابتداییترین دقایق بازی، دیوایسی در اختیارتان قرار میگیرد که با استفاده از آن میتوانید محیط اطرافتان را اسکن کنید و از آیتمهایی که ممکن است به کارتان بیاید با خبر شوید. درست است که این موضوع کمی پیدا کردن آیتمهای مورد نیاز را سادهتر کرده ولی در کلیت ماجرا باعث شده سرعت جریان گیمپلی روی یک سطح خوبی قرار بگیرد و تجربه Chernobylite کند و خسته کننده نشود.
با این حال، از طرف دیگر بازی شما را با دیوایسها و ابزارهای زیادی که میتوانید با ساختن آنها در پایگاه خود بسازید، شما را به چالش میکشد. به نوعی تیم سازنده با این کار، یک بالانس جذاب بین بخشهای مختلف گیمپلی بازی به وجود آورده. بگذارید سادهتر بگویم؛ شما ساده و سریع آیتمهای مورد نیازتان را پیدا میکنید اما بازی آنقدر دلایل مختلفی برای خرج کردنشان به شما میدهد که مجبورید باز هم به محیط بازی برگردید و برای ارتقای بیشتر پایگاهتان آیتمهای بیشتری پیدا کنید.
طبیعتا هر چقدر هم که پایگاه پیشرفتهتری داشته باشید، بازی برایتان سادهتر میشود و همین موضوع، کاری میکند تا شما از رفت و برگشتهایی که دارید هم لذت ببرید. ناگفته نماند که رویکرد بازی برای پیشرفت در مراحل نیز جذابیت خاصی دارد. در پایگاه شما کاراکترهایی حاضر هستند که میتوانید به کمکشان روند پیشرفت در مراحل را سادهتر کنید. به طور کلی شما میتوانید کاراکترهای مختلف را برای ماموریتهای مختلف بفرستید. هر یک از این کاراکترها بسته به مهارتهایشان، یک شانس موفقیت هم دارند که طبیعتا هر چه عدد این درصد، رقم بالاتری باشد احتمال موفقیت آمیز بودن آن ماموریت هم بالاتر است.
نکته جالب اینکه، نتیجه ماموریتهایی که به کاراکترهای دیگر میسپارید، هر از گاهی روی ماموریتهای اصلی بازی نیز تاثیر میگذارند و همین مسئله باعث میشود که بعد از چند اشتباه استراتژیک، دقت بیشتری در تصمیمات خود به خرج دهید. این قضیه عمق و جذابیت زیادی به جریان گیمپلی Chernobylite بخشیده. اما موقعی که نوبت به آستین بالا زدن خودتان برسد، قضیه کمی متفاوت میشود.
از نظر طراحی مراحل و گانپلی Chernobylite را شاید نتوان یک بازی خیلی موفق خطاب کرد. مراحل تکراری در جریان گیمپلی ۱۵ ساعته بازی زیاد دیده میشوند. اگر در دل این قضیه، بحث مراحل جانبی را هم باز کنیم دیگر اوضاع بدتر هم میشود. چراکه مراحل جانبی بازی یا آنقدر سادهاند که آدم پس از تجربهشان از شدت سادگیشان تعجب میکنند، یا آنقدر نمونهشان را در سراسر جریان گیمپلی دیدهایم که از یک جایی به بعد دیگر لذت تکرارشان را از دست میدهند.
به همه اینها، باید گانپلی متوسط Chernobylite را هم اضافه کنید. گانپلی Chernobylite خیلی نزدیک به استاندارد بازیهای شوتر امروزی نیست و برخی اوقات کمی تاریخ مصرف گذشته هم به نظر میرسد. با این حال، وضعیتش هم آنقدر خراب نیست که نتوانید از بخشهای اکشن Chernobylite هم لذت ببرید.
در کل Chernobylite یک تجربه جدید از چیزی که سالها پیش در استاکرها تجربه کرده بودیم ارائه میدهد. بازی از خیلی جهات حتی پایش را فراتر از چیزی که استاکرها ارائه میکردند نیز میگذارد. اما باید این را هم در نظر بگیرید که Chernobylite یک بازی ارلی اکسس بوده و با بودجهای محدود ساخته شده. بنابراین، تصور اینکه بتوانید آن را از همه جهات با بازیهای امروزی مقایسه کنید را از سرتان بیرون کنید.
بیشتر بخوانید :
دیدگاهتان را بنویسید